سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطراتی از مقام معظم رهبری(5)

خاطراتی از مقام معظم رهبری(5)

39 - بعـد  خانوادگی :

پس از اجرای صیغه عقد عده ای از جوانان - که فرزند بنده نیز در جمع آن ها بود-  توسط مقام معظم رهبری، ایشان، عروس و دامادها را چنین نصیحت فرمودند:

 اگر شما یک جسم بی جانی را به منزل ببرید و بخواهید آن را به عنوان یک کالا نگهداری کنید چندان به رسیدگی نیاز ندارد، شاید لازم باشد هر چند ماه یک بار گردگیری شود. اما اگر یک گلدان زنده را به منزل ببرید، باید هر روز به آن رسیدگی نمایید و از آن مراقبت کنید؛ در آب، نور و هوای آن دقت لازم را به کار بریدمقام معظم رهبری در ادامه کار فرمودند:”شما هم یک گل زنده را به منزل می برید و باید از آن به طور مرتب مراقبت کنید تا پژمرده نشود. عروس خانم ها باید از داماد مراقبت و پذیرایی کنند. آقا دامادها نیز باید مراقب عروس خانم ها باشند و به آن ها محبت کنند ...

حجت الاسلام سید علی حسینی تهران

40 - بعـد سیـا سـیآمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند...                                                

در یکی از مجامع بین المللی، نطق پر شوری علیه تسلط قدرت ها و نظام سلطه در دنیا، ایراد کردم و در حضور بیش از صد هیأت نمایندگی و رؤسای دولتها، آمریکا و شوروی را با بردن نام کوبیدم و محکوم کردم.

بعد از آن نطق، عده  زیادی آمدند مرا تحسین و تصدیق کردند وگفتند: سخن شما درست  است. یکی از سران کشورها که یک جوان  انقلابی بود- و البته بعدا هم او را کشتند- نزد من آمد و گفت:

 همه حرفهای شما درست است، منتهی  به  شما بگویم، به خودتان نگاه  نکنید که  از آمریکا  نمی ترسید همه اینهایی  که در این جا نشسته اند از  آمریکا می ترسند! بعد  سرش را  نزدیک آورد  و گفت: من هم از آمریکا می ترسم.

 رهبر معظّم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

41 - بعـد خانـوادگی  :  احسان به پدر و عنایت خدا

پدر مقام معظم رهبری یکی از ائمه جماعت مشهد بودند. ایشان به دلیل یک عارضه چشمی در معرض نابینایی قرار می گیرند و برای معالجه و درمان لازم بود به تهران منتقل شوند، در ضمن ایشان به یک پرستار نیاز داشتند، از طرفی این پدر و فرزندانش علاقه وافری ( زیادی ( نسبت به همدیگر ابراز می کردند، همانند انس و علاقه مابین حضرت یعقوب و یوسف. در این شرایط مقام معظم رهبری مردّد بودند که بمانند و درسشان را در قم ادامه دهند یا اینکه از پیشرفت علمی خود صرف نظر کنند و پرستاری پدر را بر عهده گیرند. این شبهه برای ایشان پیش می آید که شاید خدمت به پدر واجب تر باشد. با یکی از دوستانشان ( که اهل معرفت بود) مشورت می کنند. او می گوید: عقیده من این است که شما برای خدمت به پدر به مشهد بروید، خدا قم را به مشهد می آورد، یعنی آنچه خدا می خواهد در قم به شما بدهد در مشهد به شما می دهد. این حرف به دل ایشان می نشیند؛ از تحصیل در قم و آن شرایط ممتازی که در قم پیش آمده بود صرف نظر می کنند و با پدر به مشهد برمی گردند.

 آیت الله مصباح یزدی

42- بعـد  خانوادگی  : 

برای مراسم عقد در محضر مقام معظم رهبری از مهریه صحبت به میان آمد. آقا فرمودند: اولاً در مورد مهریه، هر چه مورد نظر دختر شما باشد، همان را مهریه قرار دهید، ولی من چون برای مردم خطبه عقد می خوانم و این سنّت من بوده که دختر خانمی که مهریه اش بیش از 14سکه باشد صیغه عقدش را نمی خوانم، تا حالا این کار را نکرده ام. اگر بخواهید می توانید بیش از 14 سکه هم قرار بدهید ولی من صیغه عقد را نمی خوانم، بروید نزد آقای دیگری صیغه عقد را بخواند از نظر من اشکالی ندارد.

دکتر غلامعلی حدّاد عادل (نماینده مجلس شورای اسلامی)

 43- بعد سیاسی  : آخرین جمله در جریان کوی دانشگاه ...

 آخرین جمله را هم به امام و مقتدای خودمان ولی عصر (عجل الله) عرض می کنم :

  ای سید و مولای ما، پیش خدای خود گواهی بده که در راه خدا، تا آخرین نفس ایستاده ایم و بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پر افتخار و پر فیض و پر بهجت، جان خود را تقدیم کنم.

  رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای

 44 - بعـد سیاسی  : آزار و اذیت های رژیم ستمشاهی      

 قبل از انقلاب روزی پیش از ظهر برای آوردن حضرت آیت الله خامنه ای برای اقامه نماز جماعت به مسجد کرامت، به منزلشان رفتم. فرزندآقا در حالی که رنگ پریده بود، در را باز کرد. در این هنگام متوجه شدم اسباب و وسایل منزل آ قا به هم ریخته است.

سؤال کردم: جریان چیست؟ او با همان زبان کودکانه گفت: صبح زود چند تا ژاندارم وارد منزلمان شدند و با سر و صدا، منزل و کتابخانه آقا را به هم ریختند و با زدن قنداق تفنگ به پاهای پدرم او را بردند.

  آقای فتحعلیان(عضو هیئت امنای مسجد کرامت مشهد)