سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطراتی از مقام معظم رهبری(04)

                                                          خاطراتی از مقام معظم رهبری(04)

3? ـ  خانم بی نظیر بوتو که خدمت مقام عظیم الشأن ولایت آمده بود، ما نسبت به حجاب ایشان ایراد گرفتیم وحتی چادری برایشان پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقام نصیحت بر آمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی. همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کرد و در حالی که گریه می کرد، می گفت: یک خواهش دارم و آن این که روز قیامت مرا شفاعت کنید

.آقا بلافاصله فرمودند: شفاعت مخصوص محمد و آل محمد(ص( است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت هماهنگ کنید. از زی) شعار و عقیده ( خودتان که مسلمانید، دست بر ندارید و از لباس دین خارج نشوید.                                        حجت الاسلام والمسلمین موسوی کاشانی (از اعضای بیت- تهران)    

3?  ــ  یک روز در حالی که از کنار مسجدالنبی (صلی الله علیه و آله و سلم )می گذشتم بسیار تحت تأثیر قرائت امام جماعت مسجدالنبی قرار گرفتم...

   در آن لحظه، جوانی را دیدم، که به من گفت: چیزی فکر شما را به خود مشغول کرده است؟ گفتم: آری، ترتیل زیبای امام جماعت. ایشان گفت: یک روز بعد از نماز پیش امام جماعت مسجد رفتم.همین مطلب را عنوان کردم و از وی درخواست کردم در صورت امکان نوار کاست محتوی ترتیل خودش را به من بدهد.

ایشان از من پرسید : اهل کجایی؟ گفتم: ایران. او گفت: ترتیل امام جمعه تهران ( سید علی خامنه ای ) به مراتب از ترتیل من بهتر است

 حجت الاسلام جلال

32 ـ  برای عقد دخترم خدمت مقام معظّم رهبری رسیدیم . قبل از عقد، مقام معظّم رهبری زوجین را به لطافت و زیبایی نصیحت کردند . بعد ازخواندن عقد، پدر داماد به آقا عرض کرد : اجازه می دهید داماد مدحی درباره امام عصر ( عجل الله)  بخواند؟   آقا استقبال کردند . داماد چند دقیقه ای درباره امام زمان ( عجل الله ) مداحی کرد و آقا او را تحسین فرمودند. آقای لاریجانی( ریاست محترم صدا و سیما ) که در آنجا حضور داشت، رو به داماد کرد و به شوخی گفت : با صدای خوبی که داری ، باید شما را دعوت کنیم تا در صدا و سیما بخوانی در این لحظه مقام معظّم رهبری با قیافه ای جدی به آقای لاریجانی فرمودند : طلبه های ما را از دست ما نگیر . سپس رو به داماد کردند و فرمودند : عزیزم خوب درس بخوان . مبادا این حرف ها مسیرت را عوض کند و به جای درس دنبال این کارها بروی. این نکته برای من خیلی جالب بود که گاهی یک شوخی ممکن است مسیر شخصی را عوض کند .....

حجت الاسلام والمسلمین دکتر آقا تهرانی :‌ عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم

?5 ـ یک وقت بدون اطلاع وارد محله ای برای دیدن خانواده شهیدی شدیم، دیدیم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظم رهبری، گاو و گوسفند آماده کرده اند. آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: مگر من نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطلاع قبلی باشد. ما عرض کردیم: آقا، از دفتر اطلاع نداده اند. بالاخره آقا وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند: بگو ببینم چه کسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است، آیا از دفتر اطلاع داده اند؟

پدر شهید عرض کرد: نه آقا، من دیشب حاج آقا روح الله را در خواب دیدم. پسرم علی رضا نیز در کنار امام ( ره) نشسته بود. امام (ره) رو به من کردند و فرمودند: فلانی، فردا شب مهمان عزیزی داری، از مهمانت پذیرایی کن. گفتم: مهمان من کیست؟ فرمودند: رهبر مهمان شماست، با تعجب گفتم رهبر می خواهد به خانه ما بیاید؟! پسرم گفت : بله بابا، رهبر می خواهد به خانه ما بیاید از ایشان پذیرایی کنید.

  حجت الاسلام احدی ) از اساتید حوزه علمیه قم(