سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطراتی از امام خمینی(ره) - بخش دوم

                                   

                           خاطراتی از امام خمینی(ره) - بخش دوم

15- احترام به والدین استاد و شاگرد

یکبار یکی از مسئولان مملکتی ، در حالی که پدر مسنشان هم با او بود، برای انجام کارهای جاری به خدمت حضرت امام رسیدند. پس از این که از خدمت حضرت امام بازگشت، گفت:« می خواستم به حضور حضرت امام برسم، من جلو افتاده بودم و پدرم را از دنبال می آوردم. پس از تشرف، پدرم را به حضرت امام معرفی کردم. حضرت امام نگاهی کردند و فرمودند: « این آقا پدر شما هستند؟(پس چرا شما جلوتر از او راه افتادی و وارد شدی؟!»

نقد: احترام به والدین که مکان ندارد، حتی نزد بزرگان باید مراعات شود، امام همین را می خواست.

16- رضای خدا

امام خمینی رحمت الله علیه در نامه ای که از ترکیه برای حاج آقا مصطفی (ره) فرستاده بود نوشت: اگر رضای خدا و امر می خواهید با مادر و خواهران و بستگان خوش رفتاری کنید.

نقد: توصیه به مهر ورزی به مادر و علاقه او به همسرش زبانزد عام و خاص بود.

17- احترام استاد (پس از مرگ)

امام خمینی (ره) وقتی که به زیارت قبر استادش مشرف شد، قسمتی از عمامه اش را باز کرد و با آن گرد و غبار قبر استادش را پاک کرد.

حضرت امام مدت هفت سال در محضر استاد با احترام کامل و به حالت دو زانو نشست .

نقد: کسی که احترام استاد نکند، خیری در درسش نمی بیند، امام چنین کرد که چنین شد.

18- نذر برای شفای آقای هاشمی

زمانی که منافقین آقای هاشمی رفسنجانی را ترور کردند، امام خمینی (ره) برای شفا آقای هاشمی گوسفندی نذر کرد.

نقد: حفظ مسئولین نظام خواسته امام بود تا مشکلات مردم بهتر حل شود.

19- پیگیری حال حضرت آقای خامنه ای بعد ترور

پس از ترور آیت الله خامنه ای دامه برکاته ، حضرت امام دستور دادند وضع آقای خامنه ای را لحظه به لحظه به ایشان گزارش دهند.

نقد: در هر سفری که ایشان به خارج از کشور می رفت، امام لحظه به لحظه جویای احوالشان بود و گویا ایشان را برای روزی ذخیره کرده بودند.....

20- یادبود استاد شهید

هنگامی که آیت الله سعیدی به دست رژیم ستم شاه به شهادت رسید، در نجف اشرف برای آن شهید بزرگوار چهل شب مجلس فاتحه گرفته شد. امام در تمام چهل شب در مجلس شرکت کردند.

نقد: استادی که آن همه زحمت برایش کشیده، باید چنین تکریم گردد.

21- عیادت از طلبه بیمار

آیت الله ابراهیم امینی می گوید: طلبه ای گمنام بودم، یک ماه بیمار شدم، امام تمام چهارشنبه ها به عیادت من می آمد.

نقد: امام هوای طلاب و شاگردانش را هم داشت، گویا به او خبر می دادند که مراقب فلانی باشد.